" همیشه می خواستم که شمع باشم ، بسوزم ، نور بدهم و نمونه ای از مبارزه و کلمه حق و مقاومت در مقابل ظلم باشم . می خواستم همیشه مظهر فداکاری و شجاعت باشم و پرچم شهادت را در راه خدا به دوش بکشم. می خواستم در دریای فقرغوطه بخورم و دست نیاز به سوی کسی دراز نکنم. می خواستم فریاد شوق زمین وآسمان را با فداکاری و آسمان  پایداری خود بلرزانم. می خواستم میزان حق و باطل باشم و دروغگویان ومصلحت طلبان و غرض ورزان را رسوا کنم. می خواستم آنچنان نمونه ای در برابر مردم به وجود آورم که هیچ حجتی برای چپ و راست نماند،  طریق مستقیم روشن و صریح و معلوم باشد، و هر کسی در معرکه سرنوشت مورد امتحان سخت قرار بگیرد و راه فرار برای کسی نماند."


پ.ن: رسیدید آقای چمران؛ رسیدید به همه آنچه که می خواستید. ببینید که بین ما و خواسته هامان چقدر فاصله است؛ ما آدم اداها، آدم نمون ها و آدم به دورها . 


پ.ن : سه اصطلاح مذکور اصطلاحات تعریف شده میان من و زهراسادات است. البته این تعاریف فاقد ارزش گذاری هستند یعنی ما تعیین نکرده ایم خوب اند یا بد؛ فقط گاهی به آدمهایی با این ویژگی ها بر می خوریم.   آدم ادا به  انسانی می گویند که اغلب کارهایش ادا و اطوار است. این ادا و اطوار گاهی پوشش دین هم به خودش می گیرد. مثلا بعضی ها یک کلمات خاصی را یک جوری ادا می کنند یا به گونه ای لباس می پوشند که خیلی ادا است. حس می کنی منطقی پشتش نیست و خب اصلا به دلت نمی نشیند.  آدم‌نمون ها اما گونه دیگری از انسان ها هستند که هیچ کارشان به بیشتر آدم های دروی زمین نرفته است. کارهای متحیر العقول می کنند و تصمیمات غیرمنتظره می گیرند. حتی من و زهراسادات هم گاهی آدم نمون می شویم.  آدم به دور هم که تعریفش مشخص است. پیش آمده در برهه هایی دچار شویم به این آدم به دوری هم. 

پ.ن: دل، نمی ماند به دستم، طاقت دیدار کو؟ تا تو می آیی به پیش، آیینه هم گم می‌کنم . (بیدل دهلوی)


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

فروش ویلا خانه آپارتمان آموزش ابتدایی Marquis مرغ وخروس Elena رسانه اطلاع رسانی شرکت نوین مکانیک ذوق عکس و سرگرمي شرکت اوج زیبایی هزاره سوم