نشده بود که به زیارت ائمه سامرا بروم تا امسال که مرا به حضور پذیرفتند و این رویای چند ساله به خودش رنگ گرفت. زهرا و زهره و معصومه همراهم بودند. دو ساعت وقت داشتیم که ازهمان سر پله ها به گفتگو با ایشان بنشینیم. آنقدر شلوغ بود و مسیرها مردانه بودند که تصمیم گرفتیم از فاصله خیلی دور از در ورودی بنشینیم و تماشایشان کنیم و اصلا مگر می شود بعد از این همه سال دوری جز تماشا کاری کرد؟

از شب قبل تا غروب چیزی که بتواند پاسخگوی معده باشد نخورده بودیم و گرسنگی بیحالمان کرده بود. داشتیم از گرسنگی میگفتیم که جاافتاده مردی نزدیک ما شد و گفت غذای نذری گرفته ام و این جهار تا اضافه است. چهار نفر بودیم و طبعا چشم هایمان برق زد. یکی اش را به خانمی که نگاهش به غذاها گره خورده بود دادیم ونشستیم. 

به مسیر نگاه کردیم دیگر خیلی مردانه نبود و رحم کرده بودند و جایی بسیار اندک برای رفت و آمد ما خانم ها گذاشته بودند. داشتم غر غر می کردم که چرا برای خانم ها مسیر دیگری که با خیال راحت بتوانند تردد کنند در نظر گرفته نشده که به خودم آمدم؛ آن وقتی که بی دردسر  به صحن حرم  رسیده بودم.  به حرم پدر ِ پدر عالم. مهربانی این خانواده که تمامی ندارد .

گوشه ای نشستیم و حرف زدیم. بلند بلند دعا می کردیم و برای هم آمین می گفتیم. غرق رحمتشان بودیم و نمی دانستیم بایدچطور شکرگذار مهربان خدایمان باشیم. یکی گفت رسم شکرگذاری این است که قدر بدانیم . مثلا قدر بدانیم امام غائبمان را و رسم قدردانی این است که بخواهیم که بیایند . که دیگر مثل آفتاب پشت ابر نباشند که کاش دیگر ابری نباشد. که حاضرترین مرد عالم باشند . که خیلی جایشان خالی ست در عالم. که باهیچ چیزی پر نمی شود. که تنها جای خالی عالم که جایگزین ندارد و به وسعت آسمان ها و زمین است جای خالی ایشان است .

چه ساعتی بر ما رفت. این ها را هم که می نویسم از همیشه دلتنگ‌تر می شوم. 

 

پ.ن: آقا جان! تحمل این روزهای سختِ بدون شما از آن رو ممکن است که می دانیم یک روز می آیید. آغاز ولایت شما - که باید با بندگی ما همراه می شد و نشد- را به شما که  صاحب حق ترین عالم اید تبریک عرض می کنم. می دانیم که به قدری که باید منتظر نبوده ایم می دانیم که هرچه از طرف شما لطف و محبت بوده از طرف ما کوتاهی و قصور و غفلت . ولی آقا حرف من این است که دوستتان که داریم؟ شما که بی خبر نیستید وقتی از ذهنمان می گذرد که لحظه ظهور کجا هستیم بغض سد راه حرف هایمان می شود؟ شما بارها شنیده اید از ما که .  اگر حجاب ظهورت وجود تار من است. خدا کند که بمیرم! چرا نمی آیی؟


پ.ن: حرم حضرت زهرا سلام الله ناپیداست و من گاهی که در خیالاتم غرقه ام فکر میکنم یعنی ممکن است خدا بعضی بنده هایش را محرم تماشای این حرم کند؟ بین حاجیان خیلی این حرف تکرار می شود که هرچه مکه شوق دارد مدینه بغض دارد. اینکه خیلی ها هم تمایل دارند اول مدینه ای باشند هم لابد از این باب است. فکر کنید خداحافظی گره بخورد به این سوال ها و غربت و . 

 

پ.ن: راهی هست که من بدون ایمیلم بتوانم وارد اینستاگرامم شوم؟ رمزش را فراموش کرده ام و بازیابی نمی شود. اینستا هم می گویدمن فقط ایمیل می شناسم. هیچ! گیر کرده ام.

 

 


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

دانلود پروژ,مقالات,نمونه سوال,گزارش کار,پایان نامه جدید حرفهای خودمونی نـــــــوجــــــوان مــــن مشاور مدیریت فروش رسیور فول اچ دی قیمت رسیور 4k وبلاگ شخصی مداح و خواننده انقلابی کربلایی اسماعیل ارندان 09168981577 موسسه حقوقي مهاجرتي مهاجريار هرچی بخوای فروشگاه